مي گيردبي تو دلمو با خودم مي گويمکاش آن يک بار که ديدمت گفته بودمکه بي تو گاه دلم مي گيردکه بي تو گاه زندگي سخت مي شودکه بي تو گاه هواي بودنت ديوانه ام مي کند اما نمي گفتمکه اين «گاه» هاگهگاهتمامِ روز و شب من مي شوندآن وقت بغض راه گلويم را مي گيرددرست مثل همين روزها...