سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شاعر دردمند
قالب وبلاگ
هرکی شبکه بی بی سی فارسی رو دیده باشه حتما معتقده که برنامه "نوبت شما" یکی از بهترین و پرطرفدارترین برنامه های این شبکه است. تو این برنامه که مجری محوره و هر روز با موضوعی (که اغلب سیاه نمایی در مورد ایرانه) نطرات ایرانیان با به قول خودشون فارسی زبانان رو در اون رابطه جویا میشن . هر کس با تماس با این برنامه اگه از فیلترهای بی بی سی رد بشه میتونه نظرش رو به طور زنده بگه، همونطور که گفتم این برنامه مجری محوره و یکی از مجریان مشهور و پرطرفدارش!! "پونه قدوسی" است که شایعاتی همیشه مبنی بر نسبت فامیلیش با شهید قدوسی مطرح بوده اما اخیرا خبری در این رابطه درج شد:
http://jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=4821

[ جمعه 90/3/20 ] [ 9:57 صبح ] [ علی شاه مرادی ] [ نظر ]
مجروح شدن حجت الاسلام فروزش توسط اراذل و اوباش در تهران

ساعت 22 دوشنبه شب توی خیابون شریعتی پایین تر از ملک با 2 نفر از دوستام با ماشینم در حال حرکت بودیم که صدای فریاد دختری ما رو متوجه خودش کرد !!

دیدیم دو نفر میخوان یه دختر جوون رو به زور سوار موتور کنن!! رفتیم که به دختره کمک کنیم که بعد از مقاومت موتورسوارها با هم درگیر شدیم !!.

اینها سخنان حجت الاسلام فرزاد فروزش (امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی) تهرانه که شاید چشمش رو از دست بده! چون در ادامه حرفاش میگه: یکی از اونا شیشه نوشابه ای که تو دستش بود رو به موتور کوبوند و وقتی شکست با اون به چشم راست من ضربه زد که دکترها می گن شاید مجبور شیم خالیش کنیم ...

واقعا جای تعجب داره در کشوری که روزی "دفاع از ناموس" همه انگیزه شون واسه شهیدشدن بوده حالا مدافع ناموس توی خیابون شریعتی تهران!!! ساعت 10 شب!!! مورد حمله قرار می گیره در حدی که یه چشمش رو از دست میده ...

انصافا به کجا داریم میریم؟ همه حواسمون به پر کردن فرمها و آمارهاست ...

امشب خیلی به هم ریختم و خیلی خودم رو کنترل کردم که بتونم به کسی توهین نکنم ...

فقط یه کم دردمون بگیره ...

آقای فروزش از تو ممنونم که نشون دادی هنوز غیرت هست و ازت عدر میخوام که در کشوری که من هستم این اتفاق واسه تو افتاد ...

این هم عکسهای آقای فروزش ...

انتقال حجت الاسلام فروزش از بخش اورژانس به اتاق عمل توسط کادر درمانی بیمارستان فارابی در تهران

مجروح شدن حجت الاسلام فروزش توسط اراذل و اوباش در تهران

این هم عکس حجت الاسلام فروزش قبل از ...


[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 11:26 عصر ] [ علی شاه مرادی ] [ نظر ]

سلام ... چقدر روز سختیه 14 خرداد ... همش صدای "حیاتی" تو گوشمونه که: "انا لله و انا الیه راجعون" ...

وقتی این خبر از رسانه های دنیا پخش شد خیلیها توی دلشان قند آب شد که دیگر تمام شد ...

از شر ایران و حکومت اسلامی راحت می شویم ... اما غافل از این بودند که "ان وعد الله حق" و خداوند نگهبان این حکومت است ... رهبری فرزانه و حکیمانه "حضرت ماه" (به تعبیر حسین قدیانی) همه امیدشان را ناامید کرد و فهمیدند که نه تنها خمینی نرفته بلکه سالها جوانتر شده و در مقابل همه دسیسه هایشان با تمام درایت و صبر ایستاده است ...

اکنون ای خمینی کبیر ؛ خیالت راحت باشد که "سیدعلی" با تمام سربازانش از انقلاب بزرگ تو پاسداری می کنند و اکنون در حال صدور آنند ...

آری؛ امروز مصر و بحرین و یمن و لیبی و ... از انقلاب تو و از فرمایشات جانشین بر حقت الهام گرفته اند و در حال نابودی دیکتاتورهای وهابی اند ...

هر چند دلمان برایت تنگ می شود اما همچنان ندای تو را از گوشه و کنار دنیا می شنویم ...

برایمان دعا کن که "عاقبت به خیر باشیم" ...


[ شنبه 90/3/14 ] [ 12:14 صبح ] [ علی شاه مرادی ] [ نظر ]

هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز مردمى و عاشقانه بـود ...

پیـکر پاک و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى می درخشید ...

هر کس با زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى کرد و اشک مـى ریخت ...

سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود ...

پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراکـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـى رسیـد ...

شـب کـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى که امـام افـروخـته است , در بـیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد ...

اما چشم جهانیان شمعها را نمی دید و بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود ...

پدر بزرگترین اتفاق قرن از بین دوستدارانش با قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به جایگاه ابدیش رفت و ...

سالها می گذرد ، حادثه ها می آید      انتظار فرج از نیمه خرداد کشم ...


[ جمعه 90/3/13 ] [ 10:43 صبح ] [ علی شاه مرادی ] [ نظر ]

حسین معززی نیا با ارائه تحلیلی از فیلم "به امید دیدار" در جشنواره کن عنوان کرد: معتقدم فیلم بد و ضعیفی است. داستان پرغلطی دارد و مشکل اصلی‌اش این است که در مورد وضعیت اجتماعی سیاسی امروز کشور اغراق می‌کند و دروغ می‌گوید و نمی‌شود برای فیلمی که دروغ می‌گوید احترام قائل بود.

حسین معززی‌نیا که این روزها به‌طور مستقل راهی جشنواره فیلم کن شده است در گفت‌وگویی مکتوب با سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهید آوینی نقطه‌نظراتی را درباره این جشنواره و حضور سینمای ایران در آن، ارائه داده است.

وی در ارزیابی خود درباره حضور سینمای ایران در بازار فیلم کن به عنوان "فرصت‌سازی تجاری" به عنوان تنها فرصت و منفعت حضور در این جشنواره، گفته است: فرصت‌سازی تجاری اگر به معنای عقد قرارداد برای پخش جهانی فیملها و یافتن بازارهای جدید عرضه باشد جزو جریان طبیعی سینماست، چیز عجیبی نیست و هر کشوری باید از این فرصت استفاده کند.
به اعتقاد این منتقد سینما بازار فیلم پررونق کن یکی از بهترین مجال‌ها برای ورود ما به بازار جهانی است و قطعا باید از آن استفاده کرد.
وی درباره چگونگی حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های خارجی و ‌سیاه‌نمایی به عنوان لازمه این حضور، گفته است: تردیدی در خصومت دنیای غرب با انقلاب اسلامی وجود ندارد، اما نحوه تفسیری که ما از نقش فستیوالی مثل کن در این مورد می‌کنیم با سوءتفاهم‌های فراوانی روبروست. جشنواره کن منطبق بر همان شعارهای قانون اساسی فرانسه اداره می‌شود، همان سه شعار آزادی و برابری و برادری.
معززی‌نیا نوشته است: من معتقدم باید از فیلمسازان وطنی بپرسید که چرا سوراخ دعا را در اینجا پیدا کرده‌اند و از این وضعیت سوءاستفاده می‌کنند و با اغراق در وضعیت کشور ما، در این طرف دنیا مشتری جلب می‌کنند. به نظرم اسم این کاری که دوستان می‌کنند فیلمسازی نیست، یک جور بیزنس سیاسی است در حوزه سینما.
وی در پاسخ به این که "اساساً به نظر شما در تزاحم میان سیاست و سینما حق را باید به کدامیک داد؟ و اگر فیلمی ساختار سینمایی خوبی داشت ولی در عین حال متضمن بار سیاسی گزنده و یا حتی معاندانه با انقلاب اسلامی بود، این فیلم را باید تأیید کرد یا رد؟" متذکر شده است: به نظرم باید ابتدا معلوم کرد فیلمی خوب است یا بد. اگر فیلمی خوب ساخته شده باشد و تاثیر مورد نظر فیلمساز را منتقل کند و قصه‌اش را درست تعریف کند، به هر حال فیلم خوبی است، اما حالا می‌شود به مرحله بعد رفت و گفت این فیلم خوب، دارد پیام نامطلوبی را منتقل می‌کند و نیت‌های مغرضانه سازنده‌اش را نمایش می‌دهد یا خیر، حاوی پیام خوبی است.
این تحلیلگر سینما ادامه می دهد: اما وقتی فیلمی خوب نیست، یعنی درست ساخته نشده، لکنت دارد و ضعیف است، اصلا دلیلی ندارد وقت‌مان را تلف کنیم و درباره مقاصد و نیت‌های پشت آن حرف بزنیم. در "تزاحم بین سینما و سیاست"‌ هم حکم همین است. فیلم سیاسی اگر خوب ساخته شده باشد خوب است و می‌شود درباره هدف و پیامش حرف زد. به اعتقاد من وقتی می‌گوییم فیلمی خوب است منظورمان این است که قواعد سینما را رعایت کرده و درست ساخته شده باشد هر چند شاید محتوای نامطلوبی داشته باشد.
معززی‌نیا در این گفت‌وگو در پاسخ به این پرسش که "فیلم «به امید دیدار» رسول‌اف را چگونه ارزیابی می‌کنید و به نظر شما فضای تبلیغاتی منفی جشنواره علیه ایران به بهانه اکران این فیلم، ناشی از چیست؟" گفته است: اولا خواهش می‌کنم قضیه را جوری بزرگ نکنید که به نفع کسانی تمام شود که می‌خواهند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند: من الان در کن هستم و اینجا به هیچ وجه فضای تبلیغاتی منفی وسیعی علیه ایران درست نشده. واقعا قضیه در این حد نیست.
وی می افزاید: وقتی این‌قدر بزرگش می‌کنید کسانی خوشحال می‌شوند که اتفاقا دلشان می‌خواهد تا آن حد بزرگ به نظر برسند که فضای جشنواره عظیمی مثل کن را تحت تاثیر قرار داده‌اند. اینجا بیش از 20 هزار خبرنگار از رسانه‌های جهان و انبوهی آدم اهل سینما از چهار گوشه جهان حضور دارند و هر روز دارند فیلم می‌بینند. کل جمعیت دیروز که فیلم آقای رسول‌اف را دیدند هزار نفر هم نبودند و خیلی‌هایشان هم از کیفیت آن ناراضی بودند.
این متقد سینما اضافه می کند: نمایش آن فیلم و حواشی‌اش تنها گوشه‌ای از حوادث دیروز جشنواره را رقم زد و مثلا جایگاهش با استقبالی که از حضور عوامل فیلم دزدان دریایی کاراییب به عمل آمد قابل مقایسه نبود. اصولا اینجا خبر و ماجرا زیاد است و شرایط جوری نیست که یک موضوع خاص ناگهان حواس همه را پرت کند. بنابراین به این تصور دامن نزنید که دیروز در کن همه چشم‌ها به آن فیلم خیره بود.
وی می گوید: درباره خود فیلم هم معتقدم فیلم بد و ضعیفی است. داستان پرغلطی دارد و ریتم آزاردهنده‌ای که تماشایش را دشوار می‌کند. مشکل اصلی فیلم این است که آن‌قدر در مورد وضعیت اجتماعی سیاسی امروز کشور اغراق می‌کند که دیگر می‌شود گفت دارد دروغ می‌گوید، عامدانه یا غیرعامدانه. نمی‌شود برای فیلمی که دروغ می‌گوید احترام قائل بود. من این مشکل را با فیلم "طلای سرخ" هم داشتم. به نظرم آن فیلم هم در زمان خودش داشت دروغ می‌گفت.
معززی‌نیا در ارزیابی خود از جشنواره امسال کن اظهار داشته: کیفیت فیلم‌ها قابل قبول است. هنوز شاهکاری ندیده‌ام، ولی اغلب فیلمهای بخش مسابقه دیدنی‌ هستند. زاویه دید جذابی به موضوعشان دارند و بالاخره نکته‌ای برای تامل دارند. جشنواره کن محل خوبی برای دیدن بخشی از بهترین فیلم‌های تولیدشده در سال است. فکر می‌کنم هر آدم جدی اهل سینمایی بهتر است تلاش کند در این جشنواره حاضر باشد.


[ پنج شنبه 90/3/12 ] [ 11:50 عصر ] [ علی شاه مرادی ] [ نظر ]

اولین روزی که رفتم سر کلاس تاریخ سینما با خودم گفتم این کلاس از اون کلاسایی که فقط یه مشت اسم توش گفته میشه و اصلا با مزاج من سازگار نیست ولی خیلی زود عاشق کلاس شدم و دلیلش استاد اون درس بود که اینقدر مسلط حرف می زد که گویا خودش با "گریفیث" زندگی کرده، آره، یکی از بهترین اساتیدم که خیلی چیزا مخصوصا در مقوله نقد ازش یاد گرفتم آقای حسین معززی نیا است، مطلبی که می خونید نظر ایشونه در مورد سریال مختارنامه که گویا خیلیها تازه فهمیدن چه منتقدین خوبی بودند و نمی دونستن!!!! حرف جناب استاد هم بیشتر با همین بزرگوارانه ... اگه بخونید ضرر نمی کنید ...
پخش سریال مختارنامه ادامه دارد و رسانه‌ها درگیر حواشی آن شده‌اند. معمولاً هر هفته، بحث و جدلی، موافقت و مخالفتی بر سر نکته‌ای مربوط به مختارنامه در جریان است؛ نه فقط درباره‌ی آنچه پخش شده و دیده‌ایم، بلکه بر سر آنچه قرار است بعداً پخش شود و شکل و شمایلش نامعلوم است نیز حدس‌هایی زده می‌شود و حرف و حدیث‌هایی نقل می‌شود. گاهی هم گروه‌هایی با لحنی پرخاشگرانه به کلیت اثر حمله‌ور می‌شوند و اعلام می‌کنند از نحوه‌ی نمایش داده شدن فلان شخصیت یا فلان مقطع تاریخی دلخورند و لازم است سازمان صدا و سیما در آینده آثار دیگری تولید کند و آن مقطع از تاریخ را به شکلی که مورد نظر آنهاست نمایش دهد! کسان دیگری هم مشغول یافتن نشانه‌ها و استعاره‌های پنهان هستند و چند روز یک بار تفسیرهای سیاسی- اجتماعی خودشان را بر مبنای وقایع و گفت‌وگوهای قسمتی که پخش شده، عرضه می‌کنند. اما فارغ از همه‌ی این حاشیه‌سازی‌های روزمره و جار و جنجال‌ها، حالا که پخش سریال دارد به نیمه می‌رسد، دو نکته‌ی قابل تأمل در آن دیده می‌شود که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
اول این‌که مختارنامه به شکل چشمگیری استاندارد فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی ما را به لحاظ ساخت و پرداخت دکور، طراحی لباس و اجرای صحنه‌های عظیم ارتقا بخشیده است. خوشبختانه هزینه‌ی صرف‌شده برای طراحی و اجرای صحنه‌ها درست مصرف شده، به جزئیات دقت شده، برای باورپذیر درآوردن صحنه‌های جنگی و نبردهای تن به تن وقت صرف شده، سیاهی لشکرهای ته قاب کنترل شده‌اند، لباس‌ها و صورت‌ها درست ساخته شده‌اند و حالا برای اولین بار می‌توانیم بابت یک فیلم تاریخی تولید خودمان، خجالت‌زده نباشیم. این آغاز مسیری است که باید با انتقال تجربه‌ی سازندگان مختارنامه به دیگران پیموده شود تا خاطره‌ی آزاردهنده‌ی نقص‌ها و اشتباهات ساده‌لوحانه‌ی دیگر آثار تاریخی سینما و تلویزیون از ذهنمان زدوده شود و دوران جدیدی را در این عرصه آغاز کنیم.
اما نکته‌ی دوم که اهمیت بیشتری دارد، تحول بزرگی است که در شیوه‌ی روایت مختارنامه به چشم می‌خورد: نوع رو‌به‌رویی داود میرباقری با حوادث و شخصیت‌های این مقطع از تاریخ اسلام تازگی دارد و تماشای مختارنامه را به تجربه‌ای هیجان‌انگیز تبدیل کرده است. رسم آشنای این گونه فیلم‌ها در سینما و تلویزیون ما این است که شناسنامه‌ی شخصیت‌ها، شیوه‌ی عمل آنها و تکلیف عضویتشان در جبهه‌ی حق یا باطل از پیش مشخص باشد و ما به عنوان تماشاگر صرفاً شاهد چگونگی روند وقایع باشیم و هر وقت آدم‌های خوب ماجرا مرتکب عمل خیر شدند تحسینشان کنیم و هر وقت بدکاران خطا کردند، به حالشان تأسف بخوریم. وضعیت آثاری مانند یوسف پیامبر(ع) و نظایرشان که از این جهت کاملاً روشن است، اما می‌خواهم بگویم حتی در آثار قبلی خود میرباقری هم کم و بیش با همین وضعیت مواجه بودیم. درست است که کاراکترهایی مثل عمروعاص و معاویه در سریال امام علی‌(ع) متفاوت و قابل باور پرداخت شده بودند، اما باز هم موضع‌گیری ما نسبت به آدم‌های آن داستان از پیش مشخص بود و تصمیممان را گرفته بودیم. تا پیش از این می‌گفتیم ویژگی کار میرباقری این است که آدم بدهای داستانش را هم قابل باور درمی‌آورد. اما حالا در مختارنامه به‌کلی با موقعیت جدیدی مواجهیم: آدم‌هایی را می‌بینیم و موقعیت‌هایی را به شکل هم‌زمان شاهدیم که هر کدام در جایگاه خود قابل درک و قابل تأیید به نظر می‌رسند. همه‌شان خود را مسلمان می‌دانند و بر حق. هر کدام دلایل و توجیهاتی دارند. با کمی لغزش می‌توان با هر کدام از آنها همراه شد. حتی خود مختار که قهرمان داستان است، در هر مقطع خطاهای کوچک و بزرگی مرتکب می‌شود. حقانیت شخصیت‌ها در لایه‌ای از غبار تاریخ گم شده. یافتن راه به آسانی ممکن نیست. و این دشواری تشخیص حق و باطل، طعم جدیدی به روایت یک داستان تاریخی داده است. حالا دیگر نمی‌توان بیننده‌ی آسوده خیالی بود و در طول تماشای داستان با آرامش نشست و سر تکان داد که یعنی بله، من از پیش می‌دانستم این درست می‌گوید و آن دیگری خطاکار است؛ ناچاریم فکر کنیم. ناچاریم درگیر موقعیت شویم. مختارنامه دعوت به تفکر درباره‌ی تاریخ می‌کند. قضاوت بیننده را می‌طلبد. و به همین دلیل اشتیاق متفاوتی برای دنبال کردن هفته به هفته‌ی داستانی متعلق به قرن‌ها پیش برمی‌انگیزد. چون داستان تازه‌ای به نظر می‌رسد.

 عکس   عکس‌های دیدنی افتتاحیه نمایشگاه عکس «مختارنامه» با حضور عوامل مجموعه


[ یکشنبه 90/3/8 ] [ 3:38 عصر ] [ علی شاه مرادی ] [ نظر ]

gfarahani.mihanblog.com

سلام ...

گلشیفته فراهانی یکی از بهترین بازیگران زن ایران بود که الحق در آخرین بازیهایش در حد ستاره ظاهر شد ...

نمیدونم «درباره الی» رو چند بار دیدید؟! یا بازی یکدست و روون گلشیفته رو تو «سنتوری» ...

یا بازی اکشن و پر حرارت و پر انرژیش رو تو «دیوار» ...

اولین بار توی فیلم «بوتیک»ی دیدمش که تبلیغش ممنوع بود ...

من همیشه اعتقاد داشتم گلشیفته می تونه یک سوپرستار زن در سینمایی باشه که دیگه از بازیگر زن ، دقت کنین از «بازیگر» زن خیلی توش خبری نیست ...

خیلی از بازیگران خوب و زحمتکش زن که در سینمای ایران اسم و رسمی هم برای خودشون به هم زدن واقعا با یه سوپرستار فاصله های زیادی دارن ...

اما «گلشیفته» که گویا «شیفته» گل شدن بود به هر دلیلی حجاب از سر برداشت و حالا بمونه صحنه هایی از فیلم که حتما همه تون دیدین که کنار دی کاپریو دراز کشیده و خلاصه تصاویری که اصلا برای یک زن ایرانی که نماینده این مردمه قشنگ نیست ...

اگه اخبارش رو دنبال کرده باشین حتما میدونین که با محسن نامجو همکار شده و با هم میخونن ...

اما این خبر دیگه واسه من هم تازگی داشت:

http://www.jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=4245


[ جمعه 90/3/6 ] [ 9:19 صبح ] [ علی شاه مرادی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
لینک های مفید
لینک دوستان