شاعر دردمند
|
علی اکبر سلطانعلی: اکنون همه مرا میشناسند! جناب «سلطانعلی» برای خوانندگان این صفحه به طور کامل خودتان را معرفی کنید.
«علی اکبر سلطانعلی» متولد 1331 از روستای خیج در دامنه کوه البرز در شهرستان شاهرود هستم. حدود 33 سال است که مدرس موسیقی فولکلور ایران هستم، در فرهنگ سرای مهر استان سمنان تدریس میکنم و سازنده و نوازنده حرفه ای ساز دوتار نیز هستم. از دوران کودکی هنگامیکه مدرسه میرفتم علاقه مند به هنر بودم. وقتی بچهها در مدرسه کاردستی درست میکردند من ساز دکوری با ذهنیت خود میساختم و این علاقه هم چنان ادامه داشت تا اندک اندک توانستم ساز واقعی دوتار را بسازم. در همان دوران هم علاقه مند به خواندن بودم و در کنار ساخت ساز، میخواندم. تاکنون نیز در جشنوارههای مختلف بین المللی شرکت کرده و جوایز مختلفی را هم به دست آورده ام. آخرین جایزه ای که دریافت کردم از جشنواره موسیقی خراسان شمالی بود که حوزه هنری این استان برگزار کرد. من موسیقی و هنر را ذاتی آموختم و البته پدرم نی نواز معروفی در منطقه خودمان بود. موسیقی غنی خراسان شمالی پس استان خراسان شمالی را میشناسید؟
بله، به این استان سفر کرده ام و به طور کامل آن را میشناسم. خراسان شمالی از موسیقی بسیار عالی و غنی برخوردار است. از هنرمندان این استان، حاج قربان را میشناسم که به رحمت خدا رفت و اغلب هنرمندان آن را میشناسم. این استان بسیار زیبا، مردان خوبی دارد و استانی هنرخیز است که مردمانی زحمتکش و اهل حرفه و فن دارد. قبل از این که وارد پروژه «مختارنامه» شوید آیا کار تصویری انجام داده یا در اثری خوانده بودید؟ خیر، اما چندین فیلم کوتاه را نویسندگی و کارگردانی کرده ام و فیلم «کوچ» من در جشنواره ای که در استان خودمان برگزار شد جایزه کسب کرد. جالب است بدانید که من همه هنرها را دنبال میکنم. میرباقری، پسر دایی ام است! جناب «سلطانعلی» چه طور شد به گروه مجموعه «مختارنامه» دعوت شدید؟ آقای «داوود میرباقری» پسر دایی ام است. ما از کودکی با یکدیگر بزرگ شده ایم و با خصوصیات من به طور کامل آشنایی داشت؛ یعنی هم با صدا و هم با هنر بازیگری و نوازندگی سازم آشنا بود. در تمامی آثاری که «میرباقری» تاکنون ساخته است کنارش بودم، منتهی در پشت صحنه فعالیت میکردم تا این که قسمت شد به انتخاب او در مجموعه «مختارنامه» علاوه بر خواندن تیتراژ، سرپرست سوارکاران ویژه و جزو گروه کارگردانی باشم و به گفته عوامل گروه آچار فرانسه کار شدم. در فیلم «گرگها» ساخته «میرباقری» هم بازی کرده بودم. احساس غرور میکنم جناب «سلطانعلی» از این که در مجموعه مطرح تاریخی «مختارنامه» حضور داشتید چه احساسی دارید؟ ** خیلی خوشحال هستم تاکنون کسی من را نمیشناخت و اکنون همه میشناسند و احساس غرور میکنم که در چنین مجموعه فاخری حضور داشتم و علاقه دارم پیشرفت کنم. «مختارنامه» مجموعه ای است که نگاه ائمه(ع) در آن بود. درباره موسیقی هم باید به شما بگویم که در ایران مورد توجه قرار گرفته است و از من هم استقبال کرده اند. تصور میکنم موفقیتم پاداش امام حسین(ع) به من بود چون 35 سال است که خادم اباعبدا... الحسین(ع) هستم. در روستای خودمان دهه عاشورا خادم مردم هستم و آشپزی میکنم و هیئتی هم به نام حضرت ابوالفضل العباس(ع) داریم که در ایام عزاداری امام حسین(ع) به خراسان و زیارت آقا امام رضا(ع) میرویم و به مردم تا پایان صفر خدمت میکنم. فکر میکنم بازی در «مختارنامه» پاداشی بود که ائمه اطهار(ع) به من دادند. بعد از پروژه «مختارنامه» پیشنهاد بازی به من شده است که به زودی مشخص میشود. چگونگی انتخاب شدن برای خواندن در تیتراژ «داوود میرباقری» کارگردانی حساس است؛ چگونه شما را برای خوانندگی مجموعه انتخاب کرد؟ من چند سالی در مجموعه «مختارنامه» در گروه کارگردانی آقای «میرباقری» را همراهی میکردم و به خصوص در صحنههای جنگی فعالیت داشتم و سرپرست سوارکاران ویژه بودم. گروهی که زیر دستم بودند تعلیم میدیدند و آقای «میرباقری» نظارت کامل داشت و بعد از این که موافقت خود را اعلام میکرد جلوی دوربین اجرا میشد. درباره خوانندگی هم بگویم با توجه به شناختی که «میرباقری» از صدایم داشت متوجه شد که سنخیتی بین صدای من و فضای کار وجود دارد بنابراین پیشنهاد کرد که برای تیتراژ مجموعه بخوانم البته ابتدا شخص دیگری خوانده بود و فقط قسمت اول با صدای او پخش شد. آهنگساز مجموعه (آقای توسلی) طی تماسی از من خواست که بخوانم. البته از من خواستند که اندکی لهجه دار بخوانم و یک هفته ضبط طول کشید تا آماده شد و چون با موسیقی آشنایی داشتم مشکلی نبود و کار مورد قبول قرار گرفت. صدایم غم غربت دارد! سوز صدایتان که خود هم اشاره کردید مناسب این جور آثار است؛ به ما بگویید آیا در گذشته کار تعزیه انجام داده اید؟ تعزیه خوانی نکرده ام اما نوحه خوانی کرده ام و صدایم به قول خودمان غم غربتی دارد. علاقه به موسیقی و خواندن از کودکی در من وجود داشت و با تمرین و پرورش صدایم به این جا رسیدم و برخی آقایان میگویند من را کشف کرده اند. تنها نقش طنز مجموعه به نقش شما در این مجموعه رسیدیم؛ چه معیار و ملاکهایی داشتید که برای نقش «رستم» انتخاب شدید؟ «رستم» تنها نقش طنز مجموعه «مختارنامه» است اما این نقش، طنز تلخی دارد چون در کار «مختارنامه» اغلب صحنهها جنگی و پر از خون و خونریزی است و این نقش طنز تلخ با توجه به همان شناخت کامل «میرباقری» به من محول شد. «رستم»، انسانی تن پرور و شیرین عقل است که به تعبیری میتوان گفت یک نوع سادگی دارد. البته این رفتار او زیرکانه است و خود را به سادگی میزند و شخصیتی مرموز دارد. من تلاش کردم تا از پس نقش برآیم البته قضاوت را بر عهده بینندگان میگذارم. نمیتوانستم سنگدل باشم شما با شمر یکی از خبیث ترین شخصیتهای تاریخ ارتباط مستقیم داشتید؛ چه شد که پذیرفتید نقش «رستم» را بازی کنید؟ پیشنهاد آقای «میرباقری» بود و باید بازی میکردم. «رستم» شیطنت مرموزی دارد و با ترفند و زیرکی که دارد خود را از دست مختار نجات میدهد. غلام مختار را طی مسیر میکشد و فرار میکند. البته این نکته را هم بگویم بازی در این نقش خیلی برایم سخت بود چون نمیتوانستم آدم سنگدل و شیطانی باشم. افرادی مانند من که در کار هنر موسیقی هستند روحیه لطیف و مهربانی دارند و نمیتوانستم این گونه مانند «رستم» باشم ولی روی نقش کار کردم تا توانستم آن را درآورم. این نکته را هم بگویم که «داوود میرباقری» در حین نگارش فیلم نامه نقش «رستم» را برای من نوشت. «رستم» غلام شمر از شخصیتهایی است که وجود تاریخی دارد؛ چه قدر در تاریخ درباره این نقش تحقیق کردید؟ در تاریخ مطالعه کردم که «رستم» غلام شمر، ایرانی تبار است، او از همه جا مانده و رانده است و برای رهایی و نجات جانش و گذران زندگی روزمره دست به هر کاری میزند و عاقبت هم کشته میشود. آچار فرانسه بودم! رابطه شما به عنوان بازیگری که تجربه اول حرفه ای خود را در تلویزیون کسب میکند با عوامل مجموعه «مختارنامه» چگونه بود؟ همان گونه که در صحبتهایم اشاره کردم، آچار فرانسه گروه بودم و همه کاری انجام میدادم، البته مداخله نمیکردم. حتی آقای «میرباقری» به بعضی از دوستان میگفت که من راهنمایی شان کنم چون به من اطمینان داشت و میدانست میتوانم از پس کار برآیم عوامل گروه همه با من رابطه خوبی داشتند. من انسان شوخ طبعی هستم و به گروه هم انرژی و روحیه میدادم. همه بازیگران از بهترینهای سینما و تلویزیون بودند و اخلاق پسندیده ای داشتند و با آنها دوست هستم. ذوق و شوق در گرمای شدید طرود مجموعه «مختارنامه» صحنههای جنگی بسیاری دارد که در کویر شاهرود فیلم برداری شد چگونه با گرمای آن جا کنار آمدید؟ خود شاهرود در فصل تابستان هوای خوبی دارد و شهری خوش آب و هواست منتهی لوکیشنی که ما کار میکردیم در منطقه طرود که کویری است واقع شده بود و گرمای شدیدی داشت ولی همه عوامل خیلی ذوق و شوق داشتند و با جان و دل کار میکردند و به کسی سخت نمیگذشت. اگر آقای «میرباقری» دوباره پیشنهاد بازی به شما بدهد میپذیرید؟ بله، صددرصد با کمال میل میپذیرم. منبع: خراسان نیوز
[ یکشنبه 90/4/26 ] [ 8:18 عصر ] [ علی شاه مرادی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |