شاعر دردمند
|
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز مردمى و عاشقانه بـود ... پیـکر پاک و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى می درخشید ... هر کس با زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى کرد و اشک مـى ریخت ... سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود ... پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراکـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـى رسیـد ... شـب کـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى که امـام افـروخـته است , در بـیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد ... اما چشم جهانیان شمعها را نمی دید و بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود ... پدر بزرگترین اتفاق قرن از بین دوستدارانش با قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به جایگاه ابدیش رفت و ... سالها می گذرد ، حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم ... [ جمعه 90/3/13 ] [ 10:43 صبح ] [ علی شاه مرادی ]
[ نظر ]
حسین معززی نیا با ارائه تحلیلی از فیلم "به امید دیدار" در جشنواره کن عنوان کرد: معتقدم فیلم بد و ضعیفی است. داستان پرغلطی دارد و مشکل اصلیاش این است که در مورد وضعیت اجتماعی سیاسی امروز کشور اغراق میکند و دروغ میگوید و نمیشود برای فیلمی که دروغ میگوید احترام قائل بود. حسین معززینیا که این روزها بهطور مستقل راهی جشنواره فیلم کن شده است در گفتوگویی مکتوب با سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهید آوینی نقطهنظراتی را درباره این جشنواره و حضور سینمای ایران در آن، ارائه داده است. وی در ارزیابی خود درباره حضور سینمای ایران در بازار فیلم کن به عنوان "فرصتسازی تجاری" به عنوان تنها فرصت و منفعت حضور در این جشنواره، گفته است: فرصتسازی تجاری اگر به معنای عقد قرارداد برای پخش جهانی فیملها و یافتن بازارهای جدید عرضه باشد جزو جریان طبیعی سینماست، چیز عجیبی نیست و هر کشوری باید از این فرصت استفاده کند. [ پنج شنبه 90/3/12 ] [ 11:50 عصر ] [ علی شاه مرادی ]
[ نظر ]
اولین روزی که رفتم سر کلاس تاریخ سینما با خودم گفتم این کلاس از اون کلاسایی که فقط یه مشت اسم توش گفته میشه و اصلا با مزاج من سازگار نیست ولی خیلی زود عاشق کلاس شدم و دلیلش استاد اون درس بود که اینقدر مسلط حرف می زد که گویا خودش با "گریفیث" زندگی کرده، آره، یکی از بهترین اساتیدم که خیلی چیزا مخصوصا در مقوله نقد ازش یاد گرفتم آقای حسین معززی نیا است، مطلبی که می خونید نظر ایشونه در مورد سریال مختارنامه که گویا خیلیها تازه فهمیدن چه منتقدین خوبی بودند و نمی دونستن!!!! حرف جناب استاد هم بیشتر با همین بزرگوارانه ... اگه بخونید ضرر نمی کنید ...
پخش سریال مختارنامه ادامه دارد و رسانهها درگیر حواشی آن شدهاند. معمولاً هر هفته، بحث و جدلی، موافقت و مخالفتی بر سر نکتهای مربوط به مختارنامه در جریان است؛ نه فقط دربارهی آنچه پخش شده و دیدهایم، بلکه بر سر آنچه قرار است بعداً پخش شود و شکل و شمایلش نامعلوم است نیز حدسهایی زده میشود و حرف و حدیثهایی نقل میشود. گاهی هم گروههایی با لحنی پرخاشگرانه به کلیت اثر حملهور میشوند و اعلام میکنند از نحوهی نمایش داده شدن فلان شخصیت یا فلان مقطع تاریخی دلخورند و لازم است سازمان صدا و سیما در آینده آثار دیگری تولید کند و آن مقطع از تاریخ را به شکلی که مورد نظر آنهاست نمایش دهد! کسان دیگری هم مشغول یافتن نشانهها و استعارههای پنهان هستند و چند روز یک بار تفسیرهای سیاسی- اجتماعی خودشان را بر مبنای وقایع و گفتوگوهای قسمتی که پخش شده، عرضه میکنند. اما فارغ از همهی این حاشیهسازیهای روزمره و جار و جنجالها، حالا که پخش سریال دارد به نیمه میرسد، دو نکتهی قابل تأمل در آن دیده میشود که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
اول اینکه مختارنامه به شکل چشمگیری استاندارد فیلمها و سریالهای تاریخی ما را به لحاظ ساخت و پرداخت دکور، طراحی لباس و اجرای صحنههای عظیم ارتقا بخشیده است. خوشبختانه هزینهی صرفشده برای طراحی و اجرای صحنهها درست مصرف شده، به جزئیات دقت شده، برای باورپذیر درآوردن صحنههای جنگی و نبردهای تن به تن وقت صرف شده، سیاهی لشکرهای ته قاب کنترل شدهاند، لباسها و صورتها درست ساخته شدهاند و حالا برای اولین بار میتوانیم بابت یک فیلم تاریخی تولید خودمان، خجالتزده نباشیم. این آغاز مسیری است که باید با انتقال تجربهی سازندگان مختارنامه به دیگران پیموده شود تا خاطرهی آزاردهندهی نقصها و اشتباهات سادهلوحانهی دیگر آثار تاریخی سینما و تلویزیون از ذهنمان زدوده شود و دوران جدیدی را در این عرصه آغاز کنیم.
اما نکتهی دوم که اهمیت بیشتری دارد، تحول بزرگی است که در شیوهی روایت مختارنامه به چشم میخورد: نوع روبهرویی داود میرباقری با حوادث و شخصیتهای این مقطع از تاریخ اسلام تازگی دارد و تماشای مختارنامه را به تجربهای هیجانانگیز تبدیل کرده است. رسم آشنای این گونه فیلمها در سینما و تلویزیون ما این است که شناسنامهی شخصیتها، شیوهی عمل آنها و تکلیف عضویتشان در جبههی حق یا باطل از پیش مشخص باشد و ما به عنوان تماشاگر صرفاً شاهد چگونگی روند وقایع باشیم و هر وقت آدمهای خوب ماجرا مرتکب عمل خیر شدند تحسینشان کنیم و هر وقت بدکاران خطا کردند، به حالشان تأسف بخوریم. وضعیت آثاری مانند یوسف پیامبر(ع) و نظایرشان که از این جهت کاملاً روشن است، اما میخواهم بگویم حتی در آثار قبلی خود میرباقری هم کم و بیش با همین وضعیت مواجه بودیم. درست است که کاراکترهایی مثل عمروعاص و معاویه در سریال امام علی(ع) متفاوت و قابل باور پرداخت شده بودند، اما باز هم موضعگیری ما نسبت به آدمهای آن داستان از پیش مشخص بود و تصمیممان را گرفته بودیم. تا پیش از این میگفتیم ویژگی کار میرباقری این است که آدم بدهای داستانش را هم قابل باور درمیآورد. اما حالا در مختارنامه بهکلی با موقعیت جدیدی مواجهیم: آدمهایی را میبینیم و موقعیتهایی را به شکل همزمان شاهدیم که هر کدام در جایگاه خود قابل درک و قابل تأیید به نظر میرسند. همهشان خود را مسلمان میدانند و بر حق. هر کدام دلایل و توجیهاتی دارند. با کمی لغزش میتوان با هر کدام از آنها همراه شد. حتی خود مختار که قهرمان داستان است، در هر مقطع خطاهای کوچک و بزرگی مرتکب میشود. حقانیت شخصیتها در لایهای از غبار تاریخ گم شده. یافتن راه به آسانی ممکن نیست. و این دشواری تشخیص حق و باطل، طعم جدیدی به روایت یک داستان تاریخی داده است. حالا دیگر نمیتوان بینندهی آسوده خیالی بود و در طول تماشای داستان با آرامش نشست و سر تکان داد که یعنی بله، من از پیش میدانستم این درست میگوید و آن دیگری خطاکار است؛ ناچاریم فکر کنیم. ناچاریم درگیر موقعیت شویم. مختارنامه دعوت به تفکر دربارهی تاریخ میکند. قضاوت بیننده را میطلبد. و به همین دلیل اشتیاق متفاوتی برای دنبال کردن هفته به هفتهی داستانی متعلق به قرنها پیش برمیانگیزد. چون داستان تازهای به نظر میرسد.
[ یکشنبه 90/3/8 ] [ 3:38 عصر ] [ علی شاه مرادی ]
[ نظر ]
سلام ... گلشیفته فراهانی یکی از بهترین بازیگران زن ایران بود که الحق در آخرین بازیهایش در حد ستاره ظاهر شد ... نمیدونم «درباره الی» رو چند بار دیدید؟! یا بازی یکدست و روون گلشیفته رو تو «سنتوری» ... یا بازی اکشن و پر حرارت و پر انرژیش رو تو «دیوار» ... اولین بار توی فیلم «بوتیک»ی دیدمش که تبلیغش ممنوع بود ... من همیشه اعتقاد داشتم گلشیفته می تونه یک سوپرستار زن در سینمایی باشه که دیگه از بازیگر زن ، دقت کنین از «بازیگر» زن خیلی توش خبری نیست ... خیلی از بازیگران خوب و زحمتکش زن که در سینمای ایران اسم و رسمی هم برای خودشون به هم زدن واقعا با یه سوپرستار فاصله های زیادی دارن ... اما «گلشیفته» که گویا «شیفته» گل شدن بود به هر دلیلی حجاب از سر برداشت و حالا بمونه صحنه هایی از فیلم که حتما همه تون دیدین که کنار دی کاپریو دراز کشیده و خلاصه تصاویری که اصلا برای یک زن ایرانی که نماینده این مردمه قشنگ نیست ... اگه اخبارش رو دنبال کرده باشین حتما میدونین که با محسن نامجو همکار شده و با هم میخونن ... اما این خبر دیگه واسه من هم تازگی داشت: http://www.jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=4245 [ جمعه 90/3/6 ] [ 9:19 صبح ] [ علی شاه مرادی ]
[ نظر ]
یکی از کاشناسان CIA در اقدامی شگفتانگیز جزئیات عملیات دستگیری و کشتن عکس بنلادن را افشا کرد. این کارشناس که خواهش اکید داشت نامش فاش نشود ضمن تشریح کلیه مراحل انجام این عملیات، گفت: «در این عملیات پیچیده که یکی از مخوفترین، سریترین و بیاندازهترین عملیات انجامشده بوده است، چندین و چند کارشناس خبره و خبرهتر دخالت داشتهاند.» وی در حالی که میکوشید صدایش وارد دستگاههای شنود نشود، مراحل این عملیات را به شرح زیر اعلام کرد:
«ابتدا در یک صبح بهاری، یک کارشناس مجرب، با کلیک روی آیکون برنامه photoshop در روی دستکتاپ کامپیوتر مرکزی اداره مبارزه با تروریسم سازمان اطلاعات آمریکا، این برنامه را اجرا کرده است. سپس از روی منوی برنامه که در نوار بالا وجود دارد، روی عبارت file کلیک و شاخه open آن را باز کرده است. این مراحل در نهایت سکوت و استتار و با رعایت کلیه مراتب و ملاحظات امنیتی انجام گرفته است. سپس کارشناس مجربتر، از روی درایو D سیستم کامپیوتر مرکزی اداره مبارزه با تروریسم، عکس benladen08.jpg را انتخاب و باز کرده و سپس با احتیاط کامل پس از ورود به کنترل پنل سیستم مرکزی، روی گزینه folder option کلیک کرده و در شاخه view گزینه show hidden files, folders and drives را فعال کرده و بلافاصله به برنامه photoshop بازگشته و در را هم پشت سرش بسته است. سپس عکس jasad.jpg را از فولدر photo در درایو E انتخاب و آن را نیز درست در کنار عکس قبلی باز کرده است. از اینجا به بعد تیم ضربت ارتش سایبری ایالات متحده وارد عملیات شده و با بهرهگیری از یک کارشناس خیلی مجربتر و با استفاده از امکانات شاخه layer ذیل عکس benladen08.jpg را با ظرافتی باورنکردنی به فوق عکس jasad.jpg الصاق کرده است. سپس بدون فوت وقت، با استفاده از امکانات adjustments موجود در شاخه image مالهکشی روی عکس تازه را به انجام رسانده و با کلیک بر روی عبارت save as جسد بنلادن را تهیه کرده و عملیات را به سرانجام رساندهاند. این کارشناس CIA میگوید این دومین یا پنجمین بار در تاریخ است که دستگاه اطلاعاتی ایالات متحده، هنوز خشکنشده، جزئیات عملیات را افشا میکند. [ یکشنبه 90/2/25 ] [ 12:18 عصر ] [ علی شاه مرادی ]
[ نظر ]
خیلی سعی کردم که یه سری عکس واستون آپ کنم، اما نشد، این پست رو تقدیم می کنم به همه دوستان و همکلاسی های دوران دبستانم. شما یادتون نمیاد: خانوم اجازهههههههه سعیدی جیش کرددددددد واقعا شما یادتون نمیاد ولی اینها واسه ما یه دنیا خاطره ست. [ پنج شنبه 90/2/22 ] [ 2:36 عصر ] [ علی شاه مرادی ]
[ نظر ]
گوشه ای از چیزایی که یادمه ، شما هم اگه چیزی یادتون اومد بنویسین آژیر قرمز، ضد هوایی، پناهگاه، صدای آمبولانس، قربون همه دهه شصتیها ... سعی می کنم توی پست بعدی تعدادی از صفحات کتابهای دبستان دوره شصت رو بذارم. [ سه شنبه 90/2/20 ] [ 1:8 عصر ] [ علی شاه مرادی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |